امید

ساخت وبلاگ

سالها پیش این نقاشی رو روی یک کاغذ باطله کشیدم یادمه اون موقع به ناخدا بایندر که فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی ایران بود و تو جنگ جهانی دوم وقتی  روس ها به شمال ایران حمله کردند با دلاوری مقاومت کرد و کشته شد فکر میکردم

یکم بعدترش اعدامی های دهه شصت تمام ذهنم رو درگیر کرد 

بعد نوبت جنگ شد ، جنگی که تمام زندگی ما رو نابود کرد و مادرواقعیم رو ازم گرفت 

اون روز سرم پر از مرگ بود و هیچ چیزی جز کشیدن طناب دار و خون با چاشنی امید نمیتونست  ارومم کنه 

این روزها که کتاب امریکایی هاوارد فاوست رو میخونم بعد از اعدام پارسونز باز سرم پر تصویر مرگ شده و تنها چیزی که تونست حالمو خوب کنه برگ سبز روی اون درختی که تو نقاشی کشیدم

من هنوز منتظرم پایان شب سیه سپید بشه

موافقین۰مخالفین۰۰۲/۰۹/۱۸

خورشید جاودان

من خودم را همانطور که هستم دوست دارم وتایید میکنم...
ما را در سایت من خودم را همانطور که هستم دوست دارم وتایید میکنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tangochandnafare0 بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 21:36